همه اینجاخوابند
سیگاربهانه است,
برای به آتش کشیدن ذره ذره ی التهاب فروخفته ی درونم,
لعنت به این تاریکی
دردهای آتش گرفته ی مرافاش میکند,
همه اینجاخوابند
حتی خیالت!
برایم
سیگاری
آتش بزن ؛
میان لب هایم بگذار و دور شو …
امشب پر از باروتم !
گاهــــــی... دلـــت برای کســـــی تنگ میشه که هم عکســـــشو داری هم
شمارشـــــو . ولی حتـــی اگه بهش زنگ هم بزنی، حــــرفی برای گفتن
نَداری....
نه یک نخ ...
نه یک پاکت ...
یک عمر هم که سیگار بکشم فایده ندارد !
تا خودم نسوزم دلم آرام نمی شود ...
دلـــم ...
نه عشق آتشین میخواهد ، نه دروغ های قشنگ .... !
نه سکوت تلخ شاعرانه ...
نه ادعاهای بزرگ ...
نه بزرگی های پُر ادعا .... !
دلم یک فنجان قهوه ی داغ میخواهد ...
و یک دوست که بشود با او حرف زد ... !
گاهـــــی آدم دلـــــش میخواهد کفش هایش را در بیاورد،
یواشکــــی نوک پا نوک پا از خودش دور شـــــــــود،
بعد بزند به چاک فرار کند از خودش .....
خــــوشبخـــت تـــــرین آدم هــــا ؛
اونــــایـــی هستــــن کــــه ایـــن جمـــله رو میشنـــوند :
"عیــــــب نــــداره،
با هـــــم درستـــــش میکنیــــم" ... !!!
از این به بعد هر کی بهت گفت دوست دارم
برو بغلش کن.....
تو چشماش نگاه کن.....
آروم سرتو بذار رو شونه ش....
و یواش در گوشش بگو: خب بسه دیگه خیلی خندیدیم