چه حقیر و کوچک است آن که به خود مغرور است،
چرا که نمی داند بعد از بازی شطرنج ...
شاه و سرباز همه در یک جعبه قرار می گیرند!!!
چه حقیر و کوچک است آن که به خود مغرور است،
چرا که نمی داند بعد از بازی شطرنج ...
شاه و سرباز همه در یک جعبه قرار می گیرند!!!
بُگــــــــــــذار زمــانـــــه از حِـســـادتــــــــ بتـرکَــد
انــــــگشتــــــان ِ مَـــــن
چـــه بـــِه انگــشتـــان ِ تـــــو می آینـــــد ! ....
ببخش ..
اگر شعرهایم هیچ آهنگــــی ندارد ...
آخر ؛ تویــی را در خود جای داده !..
که به هــزار قافیه و ردیـف و آهنگ می ارزد..!
ارزوی خیلی ها بودم ..
از ان دست نیافتنی هایشان ...
ساده اسیرت شدم ...
قدر ندانستی ...
حالا مانده ام من لیاقت تو را نداشتم یا تو ،،،،
همه اینجاخوابند
سیگاربهانه است,
برای به آتش کشیدن ذره ذره ی التهاب فروخفته ی درونم,
لعنت به این تاریکی
دردهای آتش گرفته ی مرافاش میکند,
همه اینجاخوابند
حتی خیالت!
آرزوهایم را به دستگیره در اُتـــاقم آویزان کرده ام
و در این چـــهار دیواریِ ســفید
بدنبال کلـــــید میگردم . .
برایم
سیگاری
آتش بزن ؛
میان لب هایم بگذار و دور شو …
امشب پر از باروتم !
گاهــــــی... دلـــت برای کســـــی تنگ میشه که هم عکســـــشو داری هم
شمارشـــــو . ولی حتـــی اگه بهش زنگ هم بزنی، حــــرفی برای گفتن
نَداری....
گرچه همه بودند . . .
اما تو که نبودی ، بودن ِ همه
نبودن بود ، تا بودن...
تو نبودی و من در فراقت ، تمام خلوتم را با خودم تقسیم کردم . .