امشب
آسمان دلم آفتابیست ...
):((false" UnhideWhenUsed="false" Name="Medium List 1 Accent 3"/>
ایــــن موسیـــقی اسپانیایی
که فرودگاه را به گریه انداخته ،
مرا به یاد تـــــ ـــــو می اندازد ...
هـــــیـــــچ پروازی
به خاطر ِ دلتنگی ِ مسافرش
لغــــو نمی شود (!) ...
بالا بروى…
پایین بیایى…
بى فایده است…
من تورا همین جا میان بازوانم میخواهم …
در سرزمین من خبرى از دموکراسى نیست…
.
.
تو چه با صلابت حکم میدهى که حواست را جمع کن.
و من میمانم که چگونه جمعش کنم وقتى تمامش پیش توست…!
من و تو از همان روز اول محکوم به از دست دادن بودیم!!!
تو، همان یک ذره احساست را و من تمام زندگى ام را…
سرنوشتم شبیه قلیان شد ..
وقتی طعم داشتم همه کنارم بودند ... وقتی از طعم افتادم .. گفتند سوخت بریم !!!
هر کسی نمی تونه قلیون سوخته بکشه .. لیاقت و عُرضه میخاد .. به پای دل سوخته بشینی .. آره داداش ... اینطوریاس..
می دونستی که انسان اونقدر ضعیفه
که اگه جواب سلامش رو ندی درون خودش خرد میشه ؟!؟