غصه هایت را با "ق" بنویس که باورشان نکنی ...
آنگاه فقط قصه است و بس ...
سالهای سال است به چوبه دار زندگی آویخته شده ام ..
افسوس
و صد افسوس
که از کشیدن صندلی خبری نیست ....
در دنیای ما کفتار ها و شغالها توبه کرده اند ..
لاشخور ها لاشخوری نمی کنند ...
اما ... امان از آهو های تازه به دوران رسیده ....
گاهی وقتها شیر ها روز های زیادی گرسنه می خوابند ...
نه مثل کفتار لاش خورند ، نه مثل روباه دزد ... آنها شیرند....
لاغر می شوند اما اصالتشان را از دست نمی دهند ...
نام آفتابگردان همه را یاد آفتاب می اندازد ..
نام انسان کسی را یاد خدا می اندازد ؟؟؟؟! عایا ؟
بیزارم از کسانی که صدای عرعر خودشان را نمی شنوند
در حالیکه گوش های تو را دراز می بینند ...