نمی دانم
جمعه, ۱۱ مهر ۱۳۹۳، ۰۱:۱۷ ق.ظ
عزیز جان شعرهایم !
نه، رام هیچ واژه ای نمی شود
عطر خیال سرکش ات
در گلوی هیچ ترانه ای نمی گنجد
سرود سبز چشمانت
باغبان بارانُ گل های سرخ !
بعد ازین شعرم را
در دفتر خاطرات پروانه ها
باید خواند
که من هنوز هم نمی دانم
تو را کجای دلم بگذارم
که تن عطرها نلرزد
و باران زبانش بند نیاید !
۹۳/۰۷/۱۱